از ملا هبتالله آخوندزاده، رهبر غایب طالبان، بهعنوان دگماندیشترین و افراطیترین چهره این گروه نام برده میشود. آخوندزاده در یک سال و چند ماه گذشته نشان داده که واپسگراترین، متحجرترین و در عین حال سرسختترین فرمانده طالبان پس از ملا عمر است. از فرمانهای ۱۶ ماه رهبر غایب طالبان برمیآید که او هنوز با مدنیت، زندهگی مدرن و ارزشهای پذیرفتهشده امروزی سر سازگاری ندارد و در صورت امکان میخواهد کشور را به عصر سنگ برگرداند. فعال شدن مجدد دادگاههای صحرایی، شلاق زدن زنان و مردان در میدانهای ورزشی، قطع دست، ارتکاب جنایت جنگی، جنایت علیه بشریت و وضع محدودیتهای دستوپاگیر دیگر از کارنامه یکساله این گروه شمرده میشود. طالبان با اعمال سیاستهای انسانستیزانهشان باعث شدهاند که خنده از لب و امید از دل شهروندان این سرزمین رخت بربندد و همه در فکر بیرون شدن از کشور باشند. در حال حاضر افغانستان به زندانی بزرگ برای شهروندان خویش مبدل گشته و همه کسانی که به تفکر طالبانی وابسته نیستند، خود را تافته جدابافته از افغانستان طالبان میدانند و این گروه نیز هیچ اراده و عزمی برای پذیرش نیروهای دگراندیش و غیرطالبانی ندارد، بلکه از طریق زور و استبداد میخواهد جامعه متکثر افغانستان را یکدست و یکرنگ سازد.
سفیران و نمایندهگان کشورهای غربی در حالی کولهبار سفر به سوی قندهار میبندند که در جریان یکونیم سال گذشته شاهد هیچ تغییری در رویکرد و منش خارجی و داخلی طالبان نبودهاند. رهبر طالبان در این مدت با جدیت تمام در برابر ارزشهای حقوق بشری و رعایت حقوق اساسی شهروندان ایستاده و در تمام فرمانهایش بر نفی حقوق بشر تاکید دارد و گفته است که در راستای تطبیق ارزشهای اسلامی با برداشت طالبانی هیچ مصلحتی را نخواهد پذیرفت. این مرد غایب بهصراحت بیان کرده است که اگر امریکا و جهان بخواهند در برابر تطبیق سیاستهای طالبانی ایستادهگی کنند، آنان حاضرند دوباره با ایالات متحده امریکا و همپیمانانش بجنگند.
از طرف دیگر تمام کشورهای منطقه و جهان به شمول سازمان ملل متحد از موجودیت گروههای تروریستی بهویژه تقویت مجدد شبکه القاعده و داعش در افغانستان ابراز نگرانی کردهاند. کشته شدن ایمن الظواهری، رهبر القاعده، نمونه گویایی از همدستی و همآغوشی این دو گروه بهعنوان تهدید بالفعل و بالقوه جهان است. با وجود تداوم نگرانی کشورهای غربی و شناخت آنان از طالبان مبنی بر نپذیرفتن شرایط جامعه جهانی و مردم افغانستان، پرسشی که مطرح میشود، این است که سفیران در قندهار به دنبال چه چیزند یا میخواهند چه چیزی را از زبان فرد شمارهیک طالبان بشنوند که نتوانستهاند با رفتارها و فرمانهای یکونیمساله او درک کنند؟ یکی از پاسخهای کنایهآمیز ممکن این باشد که سفیران در کابل تاهنوز به نسخه سچهتر طالبانیسم دست نیافتهاند، از همین رو میخواهند نسخه ویژهتر طالبان را از نزدیک ببینند و در حالی که با پشت سخن میگوید به صدایش گوش بسپارند. شاید سخنانش نیز معکوس شنیده شود. پرسش دیگر این است که آیا ملا هبتالله با این سفیران هم با پشت سخن میگوید؟ آیا این سفیران پذیرفتهاند که از پشت سخنان او را استماع کنند یا او حاضر شده است به قول خودش رو به سوی «کفار» کند و با آنان مصافحه نماید، اصول دیپلماتیک را رعایت کند و در واقع با یک مامور پایینرتبه از سطح رهبری چون خودش ملاقات کند؟ اما پرسش اساسی و جدی این است که چرا جامعه جهانی بهویژه سازمان ملل متحد به دنبال جایگزین بهتر از طالبان برای افغانستان نیستند یا نمیخواهند با اعمال محدودیتها و تحریمها بر این گروه، آنان را وادار به ایجاد نظام سیاسی فراگیر و پاسخگو بسازند که توانایی و عزم مبارزه با نیروهای تروریستی جهانی و منطقهای را داشته باشند و از تهدیدات فزاینده کنونی جهان و منطقه بکاهند؟
طالبان پس از برگشت به قدرت، هیچ تغییری در مورد رویکردشان نسبت به حقوق بشر به مشاهده نمیرسد و هیچ تعهدی به منشور ملل متحد برای احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی ندادهاند. آنها یکسره بر تطبیق حاکمیت بیچونوچرای خود تاکید ورزیدهاند. طالبان در این مدت هیچ ماده و معیاری از اعلامیه جهانی حقوق بشر، منشور ملل متحد و سایر قواعد و مقررات و کنوانسیونهای بینالمللی را نپذیرفته و خود را ملزم به رعایت آن ندانستهاند. کشورهای بهویژه اتحادیه اروپا در حالی سفیرانش را به دیدار رهبر طالبان میفرستند که به قول خودشان این گروه تاکنون به هیچ تعهدی در عرصه رعایت حقوق بشری، بهویژه حقوق زنان، عمل نکرده است و مصمم به رعایت ارزشهای حقوق بشری نیست. این سفیران به دیدار کسی میروند که در تضاد با همه مولفهها و ارزشهای آنان قرار دارد.
نمایندهگان و سفیران کشورهای غربی باید به الزامات حقوق بشری که امروزه چهره فراملی به خود گرفته و مرزهای جغرافیایی را درنوردیده است، عمل کنند؛ چون وضعیت حقوق بشر در مناسبات کنونی جهان چهره امنیتی به خود گرفته است و در صورتی که در اینجا رعایت نشود و تضمین نگردد، بهزودی خطر بزرگتر و جدیتر را متوجه غرب خواهد ساخت که آن زمان هزینه سنگینتر و جبرانناپذیرتری برایشان به بار خواهد آورد.
منبع: روز نامه هشت صبح
https://panjshirnews.com/vdcg.n9xrak9qupr4a.htmlسفیران و نمایندهگان کشورهای غربی در حالی کولهبار سفر به سوی قندهار میبندند که در جریان یکونیم سال گذشته شاهد هیچ تغییری در رویکرد و منش خارجی و داخلی طالبان نبودهاند. رهبر طالبان در این مدت با جدیت تمام در برابر ارزشهای حقوق بشری و رعایت حقوق اساسی شهروندان ایستاده و در تمام فرمانهایش بر نفی حقوق بشر تاکید دارد و گفته است که در راستای تطبیق ارزشهای اسلامی با برداشت طالبانی هیچ مصلحتی را نخواهد پذیرفت. این مرد غایب بهصراحت بیان کرده است که اگر امریکا و جهان بخواهند در برابر تطبیق سیاستهای طالبانی ایستادهگی کنند، آنان حاضرند دوباره با ایالات متحده امریکا و همپیمانانش بجنگند.
از طرف دیگر تمام کشورهای منطقه و جهان به شمول سازمان ملل متحد از موجودیت گروههای تروریستی بهویژه تقویت مجدد شبکه القاعده و داعش در افغانستان ابراز نگرانی کردهاند. کشته شدن ایمن الظواهری، رهبر القاعده، نمونه گویایی از همدستی و همآغوشی این دو گروه بهعنوان تهدید بالفعل و بالقوه جهان است. با وجود تداوم نگرانی کشورهای غربی و شناخت آنان از طالبان مبنی بر نپذیرفتن شرایط جامعه جهانی و مردم افغانستان، پرسشی که مطرح میشود، این است که سفیران در قندهار به دنبال چه چیزند یا میخواهند چه چیزی را از زبان فرد شمارهیک طالبان بشنوند که نتوانستهاند با رفتارها و فرمانهای یکونیمساله او درک کنند؟ یکی از پاسخهای کنایهآمیز ممکن این باشد که سفیران در کابل تاهنوز به نسخه سچهتر طالبانیسم دست نیافتهاند، از همین رو میخواهند نسخه ویژهتر طالبان را از نزدیک ببینند و در حالی که با پشت سخن میگوید به صدایش گوش بسپارند. شاید سخنانش نیز معکوس شنیده شود. پرسش دیگر این است که آیا ملا هبتالله با این سفیران هم با پشت سخن میگوید؟ آیا این سفیران پذیرفتهاند که از پشت سخنان او را استماع کنند یا او حاضر شده است به قول خودش رو به سوی «کفار» کند و با آنان مصافحه نماید، اصول دیپلماتیک را رعایت کند و در واقع با یک مامور پایینرتبه از سطح رهبری چون خودش ملاقات کند؟ اما پرسش اساسی و جدی این است که چرا جامعه جهانی بهویژه سازمان ملل متحد به دنبال جایگزین بهتر از طالبان برای افغانستان نیستند یا نمیخواهند با اعمال محدودیتها و تحریمها بر این گروه، آنان را وادار به ایجاد نظام سیاسی فراگیر و پاسخگو بسازند که توانایی و عزم مبارزه با نیروهای تروریستی جهانی و منطقهای را داشته باشند و از تهدیدات فزاینده کنونی جهان و منطقه بکاهند؟
طالبان پس از برگشت به قدرت، هیچ تغییری در مورد رویکردشان نسبت به حقوق بشر به مشاهده نمیرسد و هیچ تعهدی به منشور ملل متحد برای احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی ندادهاند. آنها یکسره بر تطبیق حاکمیت بیچونوچرای خود تاکید ورزیدهاند. طالبان در این مدت هیچ ماده و معیاری از اعلامیه جهانی حقوق بشر، منشور ملل متحد و سایر قواعد و مقررات و کنوانسیونهای بینالمللی را نپذیرفته و خود را ملزم به رعایت آن ندانستهاند. کشورهای بهویژه اتحادیه اروپا در حالی سفیرانش را به دیدار رهبر طالبان میفرستند که به قول خودشان این گروه تاکنون به هیچ تعهدی در عرصه رعایت حقوق بشری، بهویژه حقوق زنان، عمل نکرده است و مصمم به رعایت ارزشهای حقوق بشری نیست. این سفیران به دیدار کسی میروند که در تضاد با همه مولفهها و ارزشهای آنان قرار دارد.
نمایندهگان و سفیران کشورهای غربی باید به الزامات حقوق بشری که امروزه چهره فراملی به خود گرفته و مرزهای جغرافیایی را درنوردیده است، عمل کنند؛ چون وضعیت حقوق بشر در مناسبات کنونی جهان چهره امنیتی به خود گرفته است و در صورتی که در اینجا رعایت نشود و تضمین نگردد، بهزودی خطر بزرگتر و جدیتر را متوجه غرب خواهد ساخت که آن زمان هزینه سنگینتر و جبرانناپذیرتری برایشان به بار خواهد آورد.
منبع: روز نامه هشت صبح
panjshirnews.com/vdcg.n9xrak9qupr4a.html