از این گذشته، آنها اول انسانند، بعد اتباع! منطق این گزاره، خدشهناپذیر است، اما سیاستهای اجتماعی و حتی امنیتی ما، چه در سطح مسوولان و چه در بین مردم و چه در پستها و لایکها، از این منطق پیروی نمیکند. همهی بحثهای حقوقی، حقوق بشری و حقوق مهاجران به کنار، صرفاً با نگاه اجتماعی هم نحوه مواجهه ما با اتباع، منطق گریز است.
درست است که مخاطرات امنیتی ناشی از حضور بی در و پیکر اتباع، چه افغانستانی و چه سایر اتباع، باید مدنظر گرفتهشود. این هم درست که ملاحظات اجتماعی تبادل اتباع بین کشورها، یک مسئله جدی و نیازمند برنامهریزی است. بر کسی هم پوشیده نیست که برای مواجهه با تبعه سایر کشورها، خصوصاً در کشوری مانند ایران که همواره با مهاجرپذیری مواجه است، باید علم جامعه شناسی و فرهنگ شناسی را با هم آمیخت و به رویکردهای مردم شناسانه و نوع دوستانه توجه ویژهای کرد.
برآیند همه اینها است که میتواند سیاستهای مواجههی با اتباع را تبیین و تدوین کند، اما آنچه در جریان است، نه فقط در ایران، بلکه با غلظت بیشتری در غرب، سیاست زدگی و امنیتی کردن پروژهی/پروسهی برخورد با اتباع است. سختگیریهای مضاعف با افغانستانیهای مقیم ایران، چه مجاز و چه غیرمجاز، علاوه بر اینکه متکی بر این نحوه مواجهه است، از یک درد دیگر هم رنج میبرد: رسانه هراسی!
پ.ن:
روزنامهی "جوان" https://panjshirnews.com/vdcf.1dmiw6dvvgiaw.html
panjshirnews.com/vdcf.1dmiw6dvvgiaw.html